آل سعود، خاندان سلطنتی حاکم بر کشور عربستان است که از اواسط قرن هجدهم میلادی و توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل به حکومت در عربستان سعودی دست یافتند و تاکنون بر بخشهایی از شبه جزیره عربستان حکومت میکنند. بیتردید اگر درنده خویی عبد العزیز بن محمد و پسرش سعود نبود، نه امارت سعودی دوام مییافت و نه آیین وهابی رواج پیدا میکرد. به فرمان او هر مسلمان غیر وهابی چه شیعی و چه سنی واجب القتل و مال و ناموسش بر وهابیان حلال میشد و تا زمان اکتشاف نفت هزینه ارتش و بودجه کشور سعودی از همین محلها تأمین میشد. از جمله فتوحات عبد العزیز بن محمد که موجب شهرت او در عربستان شد، فتح مکه و مدینه و طائف بود که اماکن متبرکه و قبور ائمه را طی آن ویران کرد و آیین وهابیت را در حجاز جاری کرد. یکی از جنایتهای وهابیان پس از محاصره مدینه در سال ۱۳۴۴ قمری، تخریب قبرستان بقیع و بقعههای آن از جمله بارگاه امام حسن (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود. وهابیان 2 بار، ابتدا در ۱۲۲۰ قمری و سرانجام در ۱۳۴۴ قمری با اتکا به فتوای ۱۵ تن از مفتیان مدینه، مبنی بر ممنوعیت اجماعی ساختن بنا بر روی قبور و لزوم تخریب قبور، به ویران کردن اماکن و بقعههای بقیع پرداختند. به همین مناسبت با حجتالاسلام والمسلمین جعفر مرادی استاد خارج حوزه علمیه خراسان و عضو هیأت علمی دفتر تبلیغات اسلامی درباره ماهیت شکلگیری آلسعود و فعالیتهای ضد تقریبی آنان در امت اسلامی گفتوگو کردیم که در ادامه میآید:
3 عامل مؤثر شکلگیری وهابیت/ اصل و نسب مؤسس فرقه ضاله وهابیت مشخص نیست
ماهیت شکل گیری وهابیت د ر درون امت اسلامی چگونه اتفاق افتاد؟
قبل از آغاز سخن، سالگرد بی حرمتی و سفاکی وهابیت به آل الله را که قرآن کریم ما را توصیه به مودت آنها کرده است به محضر امام عصر (عج) و مخاطبان عزیز تسلیت میگویم. شکلگیری وهابیت علل و عوامل متعددی دارد که محققان ذکر کردهاند. بنده به چند نکته درباره شکلگیری وهابیت اشاره میکنم که شاید کمتر گفته شده باشد. شکلگیری وهابیت متأثر از زمینهها، اقتضائات و تقویتکنندههایی است!
در باب زمینه ها باید اشاره کنیم به اینکه قبل از محمد ابن عبدالوهاب متولد 1111 یا 1115 هجری( بنیانگذار وهابیت در جهان) فردی به نام ابن تیمیه که در قرن 7 و 8 زندگی میکرد، افکار خرافی زیادی را مطرح کرده و علمای سنی او را به محاکمه و تبعید و زندان کشیده بودند. با اینکه برای عربها نسب خیلی مهم است و در گذشته بسیار مهمتر بوده است. ولی ابن تیمیه فردی است که از نظر قبیله مجهول است؛ یعنی معلوم نیست قبیله او کدام است و ضمناً هرگز همسر اختیار نکرد! و این دو مساله سبب میشود محققان شک کنند که اصلاً و اصالتاً مسلمان بوده یا خیر؟
در سرزمینی مانند شام، یهودیان میتوانستند فردی را به درون جامعه اسلامی برانند و توسط او اختلافافکنی کنند و باید با توجه به بحران هویت ابن تیمیه محققان اصالت او را کشف کنند. به هر حال با آرای باطل او، زمینه مساعدی وجود داشت تا فرد جاهطلبی مانند ابن عبدالوهاب به خصوص وقتی که در کنار فرد جاهطلبتری مانند محمد بن سعود فعالیت میکند، با بهانه قرار دادن وی، جامعه اسلامی را به چالش بکشد و جالب آنکه در سرزمین حجاز و به تعبیر اهل سنت در جزیره العرب (ذکر شده در صحیح بخاری اهل تسنن) که امروزه اسم جعلی و بدعتی عربستان سعودی را گذاشتهاند، ابن تیمیه به شیخ الاسلام موسوم است.
اقتضائات یا علل روانی نیز در شکلگیری وهابیت مشهود است. یکی از آنها این است که: کسانی که بنیانگذاران وهابیت بودهاند، هرگز نه خود و نه اطرافیان خود را ندیدند که از قبور و زیارت قبور و نذر بر آنها حاجت گرفته یا طرفی بسته باشند. ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب در هیچ یک از آثار خود نمیپذیرند که زیارت قبور اولیای الهی میتواند بر زائر تأثیری الهی و مثبت داشته باشد یا مشکلی از آنها حل کند. البته درست است که آنها و اطرافیانشان ندیدند. ولی به این دلیل نبوده که زیارت بیاثر است، بلکه به این دلیل بوده که اطرافیان آنها به زیارت اولیای الهی و معصومان نمیرفتند، بلکه به زیارت کسانی میرفتند که گناهکار هم بودهاند و البته خود زائر هم باید صحیح العقیده باشد تا تأثیر در برآوردن حاجات داشته باشد.
و اما تقویتکنندههایی هم در مسأله وجود داشته است. درباره نقش مستر همفر در پیدایش وهابیت حتماً بسیار شنیدهاید، اما از ایشان نزدیکتر به زمان ما و مستندتر، ادوارد لورنس و نیز ویلیام شکسپیر میباشد که مستقیماً از انگلستان مدیریت شده، پول دریافت میکردند و مشاوره به سران وهابیت میدادند!! امروزه حتی میزان پولهای دریافتی از انگستان توسط سران وهابیت در بدو تشکیل حکومتشان برملا شده و مبلغ آنها هم مشخص شده است و اینکه چه کسانی پول دریافت کردند؟!
ضمناً باید توجه کنیم که در طی 80 سال فعالیت وزارت مستعمرات در دولت انگلیس فرقههای فراوانی در دامن اسلام زاده شد!! مانند وهابیت، بهائیت، بابیت، ازلیه، شیخیه و برخی گروههای صوفی جدید! آیا این مسائل به انگلیسیها که صراحتاً سیاست اختلاف بیانداز و حکومت کن معتقد بودند بیارتباط است؟ علی القاعده خیر!
نگارش بیش از 1000 کتاب از سوی اهل سنت علیه وهابیت/ برای مبارزه با وهابیت سیاست کلان محتوایی و فرهنگی تعریف نشده است
احترام به قبور در سیره نبوی و حتی صحابه پیامبر (ص) دیده میشود، این تندروی وهابیت در تخریب قبور به خصوص قبور ائمه بقیع از کجا نشات گرفته است؟
احترام به قبور در منابع شیعه اهل بیت (ع) مشهود است و در منابع اهل تسنن هم زیاد است. بنا بر منابع سنی عایشه همسر پیامبر (ص) در کنار قبر پیامبر زندگی میکرد. باز بنابر همین منابع پیامبر اکرم (ص) دهها سال پس از ارتحال مادرشان در ابواء به زیارت آن جناب رفتند و چنان گریستند که همراهان را به گریه انداختند. ضمناً پیامبر (ص) پس از شنیدن خبر رحلت فاطمه بنت اسد (س)، حضرت ابوطالب (ع)، عثمان بن مظعون، جعفر بن ابیطالب، زید بن حارثه و مهمتر حمزه شهید گریستند. وهابیت امروزه زیارت قبور و گریه را شرک میداند؛ معنایش این است که پیامبر را العیاذ بالله متهم به شرک میکند.
منشا این ادعاهایی که درباره زیارت مطرح میکنند و زیارت برخی مزارات بزرگان در بلوچستان یا مثلاً قبر ابوحنیفه در بغداد یا قبر محمدبن اسماعیل بخاری در شهر خرتنگ ازبکستان را محکوم میکنند از این ریشه نشات میگیرد که بزرگان وهابی عامدانه و از روی عناد با بزرگان مخالفت میکنند و عوام سادهدل هم که نمیتوانند حقایق را دریابند، تقلید میکنند. حتی عصر انفجار اطلاعات هم سبب نشده است که روشنگری ایجاد شود. چون متأسفانه وهابیان به عوام خود توصیه میکنند که کتابهای شیعیان را مطالعه نکنند و آنها را در حصاری از جهل و تعصب نگه میدارند!
ممکن است بپرسید چرا علما در برابر وهابیت این گونه استدلال ها را مطرح نمیکنند به نظرم این اشکال وارد است و علمای اهل تسنن که در گذشته حدوداً 1000 عنوان کتاب علیه وهابیت نوشتهاند. ولی متأسفانه در ایران بعد از انقلاب حتی 40 عنوان کتاب هم نوشته نشده است (یعنی به تعداد هر سال یک کتاب هم از منظر تسنن)! من در مصاحبه ای در گذشته با فارس نیوز گفته بودم که اهل تسنن 300 عنوان کتاب علیه وهابیت نوشتهاند. بعدها از حضرت آیتالله سبحانی شنیدم که کتابهای اهل سنت علیه وهابیت بر 1000 عنوان بالغ میشود و لازم است توجه شود به این حجم وسیع از تولید فکر علیه وهابیت!
طبعاً نهادهایی که با اهل تسنن تعامل دارند کوتاهی میکنند. چون به جای اینکه از آنها تألیف کتب ضد تکفیری یا حفظ و تجدید چاپ این دست از کتابها را مطالبه کنند، مسائلی مانند مشارکتهای سیاسی را دنبال میکنند!! طبعاً دفاتر نهاد رهبری در امور اهل سنت و ائمه جمعه در مناطق تلیفی میتوانند این نقش را به نیکی ایفا و تجدید چاپ و تولید این گونه پیامهای ضد تکفیری را مطالبه کنند که إنشاءالله این دشمن مشترک شیعه و سنی به هزیمت بیفتد.
به هر حال پاسخ سوال شما این است که نشات گرفتن این افکار از خرافاتی است که ابن تیمیه مطرح کرده و شدت یافتن آنها به دلیل حمایتهای قاطع سیاسی و نظامی انگلیسیها است و البته برخی از خودیها نیز در این مشکل نادانسته عامل پیشرفت آنان هستند که برای مبارزه با وهابیت منشور جامع یا سیاست کلان محتوایی و فرهنگی تعریف نمیکنند و وقتی مسیر نامشخص و مبهم باشد، نمیتوان انتظار داشت حرکت همه جانبه و رو به جلو داشته باشیم.
کمکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی در مبارزه با وهابیت
اندیشه افراطی تکفیر از سوی وهابیت امروز هم ادامه دارد. چگونه امت اسلامی میتوانند به مبارزه با آن بپردازند؟
دامنه بحث درباره فعالیتهای ضد تقریبی وهابیت خیلی وسیع است و نمیشود در ذیل یک مناسبت فرهنگی مانند 8 شوال حق مطلب را ادا کرد و فرصت جداگانهای باید بدان اختصاص داد. اما چند نکته را درباره بایستگیهای مبارزه با وهابیت در ام القری اسلام یعنی ایران اسلامی عرض میکنم:
1- مشکل وهابیت قبل از آنکه مشکل امنیتی باشد مشکلی فرهنگی است. آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی که والاترین رکن تصمیمگیری در کشور است برای مبارزه با وهابیت کاری انجام داده است؟ آن قدر که من اطلاع دارم این است که اصلاً این موضوع برایشان مسأله نبوده که بخواهند تصمیمی بگیرند و منشور فعالیتی تعریف کنند و جای تأسف فراوان دارد! نهادهای دیگر مانند دفتر تبلیغات اسلامی نیز علیرغم برخی فعالیتهایشان و نیز مجموعههای مردمی، از فعالیتهای دشمن «به سال نوری» عقب هستند و عملکرد آنها اساساً قابل قیاس با عملکرد وهابیت در کشورمان نیست!
2- عدهای از تصمیمگیران تصور میکنند راه تشخیص وهابیت این است که از آنها بپرسیم آیا شما وهابی هستید؟ و مضحک آن است که برخی از دستاندرکاران به همین روش استناد کرده و میگویند ایران وهابی ندارد، چون ما پرسوجو کردیم و مخاطبانمان گفتند وهابی نیستیم!! به این دست از مسئولان باید گفت معلوم است که وهابی خود را به این عنوان معرفی نمیکند! مگر خوارج قبول میکردند که از اسلام خارج شدهاند؟ آنها خود را خوارج نمیدانستند و وهابیها هم خود را وهابی معرفی نمیکنند و سنی معرفی میکنند و متأسفانه پشت سر مذاهب اسلامی مخفی میشوند! اما ما میتوانیم از تفاوتهای عقیدتی آنها با اهل تسنن تشخیص بدهیم که چه کسی وهابی است و سر در آخور سعودی و امارات دارد.
3- باید مفهوم وحدت کلمه که امام راحل عظیم الشان مطرح کردند بازتعریف شود. وحدت به این معنا که به هر شکلی تلاش کنیم همگرایی ولو تصنعی وساختگی به وجود آوریم و عکس و گزارش بگیریم! صحیح نیست. شاید فعالان فرهنگی شیعه و سنی که در بلوچستان و کردستان هستند بهتر عرض مرا قبول کنند، چون منطقه را ملاحظه میکنند. تشکیل همایشها و گردهماییهای بر مدار وحدتی که فقط جنبه تشریفاتی داشته و هیچ ثمره عملی نداشته باشد و بیلانسازی از این تجمعات و انعکاس آن (که برخی مجموعههای فرهنگی مشغول آن هستند) اصلاً سودی ندارد! گفتمانی از وحدت که نه ما را به هدفمان برساند و نه مطالبهای از افراد معتدل و معقول طرف مقابل برآورد بیفایده است.
دشمن وحدت امت اسلامی به روایت رهبر انقلاب
4- باید سطح روشنگری در جامعه ارتقا پیدا کند. امام خامنهای جمله ای دارند که میفرمایند: امروز آن دستی که آمریکا علیه وحدت تجهیز کرده عبارت از همین دست پلید وهابیت است. سپس مقام معظم رهبری سه بار توصیه میفرمایند که این حقیقت را به مردم بگوییم و پردهپوشی نکنیم! برای روشن شدن مسأله مثالی بزنم: آنچه برای بهداشت مضر است، میکروبها هستند و برای اینکه بهداشت حاصل شود باید راه رهایی از میکروبها را به مردم یاد بدهیم. درست است؟ اگر بخواهیم هفته بهداشت برگزار کنیم و در آن از روشهای مبارزه با میکروبها؛ چیزی به مردم نگوییم، راه را اشتباه رفتهایم!
برگردیم به موضوع خودمان. رهبری میفرمایند «وهابیت» دشمن وحدت است . بنابراین روشن است که برای تحقق وحدت باید با وهابیت مبارزه کنیم تا وحدت حاصل شود. حال دقت بفرمایید آیا در هفته وحدت در رسانه ملی و رسانه های مکتوب مانند روزنامهها سخنی در هفته وحدت درباره وهابیت به میان میآید؟ متأسفانه خیر و اگر باشد بسیار نادر! این مصیبت است. مصیبت بزرگی است که مردم اگر بخواهند شبهات تکفیریها را بشنوند، به راحتی از طریق شبکههای زبان فارسی ماهوارهای فراوان وهابیت بشنوند و اما اگر بخواهند جواب ما را بشنوند، اینجا دیگر مجرایی تعریف نکردهایم تا حرف هایمان را بزنیم. واضح است که این روش باید اصلاح شود.
همانطور که اشاره شد، کار رسانهای در این عرصه واقعاً مهم است و تخریب مشاهد مشرفه جنت البقیع نباید فراموش شود و باید سال به سال پرشکوهتر و با معناتر شود.
منبع : فارس
ارسال نظر