وب سایت رسمی مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى

اهم اخبار تقریب مذاهب اسلامی

مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى
سایت رسمی مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى

جریان نوسلفی گری در عربستان

جریان نوسلفی گری در عربستان

جریان نوسلفی در عربستان نهضتی دینی ـ سیاسی است که در دو سه دهۀ اخیر تکوین یافته و تأثیرآفرینی می‌کند. نوشتار حاضر، در این زمینه به دنبال دست‌یابی به پاسخ این دو پرسش اساسی است که جریان نوسلفی چیست؟ و در چه زمینه‌‌ای رشد یافته است؟مقاله حاضر، ضمن زمینه‌شناسی تاریخی تکوین این جریان، به شخصیت‌شناسی پیشتازان این حرکت پرداخته و برخی از اندیشه‌های محوری این جریان را در خلال بحث، معرفی می‌کند. در این بحث روشن می‌شود که نوسلفی‌گری جریانی انشعابی از وهابیت است که جنبۀ انتقادی آن نسبت به محافظه‌کاری سنتی وهابیت غلبه یافته و از این رو، توانسته مخاطبان خاصی را به ویژه در مقابله‌جویی با کشورهای سلطه‌جو و برخی اقتدارگرایی‌ها در برخورد با قدرت‌های داخلی به دست آورد. چنان‌که روشن می‌شود تأثیرات با واسطه سیدقطب در این روحیه ضد محافظه‌گرایی، جدّی است. 

مقدمه

عربستان در دنیای معاصر مهم‌ترین منبع برای تکوین و صدور وهابیت و سلفی‌گری به دنیای اسلام است. در این ‏میان، تکوین جریان نوسلفی یکی از مهم‌ترین مسائلی است که در عربستان سعودی و در زمینۀ وهابیت رخ داده ‏است. بررسی ابعاد مختلف این جریان دینی ـ سیاسی، در دورانی که سطح و تنوع درگیری وهابیان با دیگر ‏مسلمانان بیشتر شده است، اهمیت خاصی دارد. در بحث حاضر ضمن زمینه‌شناسی تکوین جریان سیاسی ـ دینی ‏نوسلفی، به شخصیت‌شناسی پیشتازان این نهضت پرداخته‌ایم.‏

زمینه‌شناسی تکوین جریان نوسلفی

تکوین نوسلفی‌گری فرایندی طولانی داشته است. برخی از زمینه‌هایی فکری و سیاسی‌ای که به این امر کمک ‏کرده‌اند، عبارتند از: ‏

‏۱.‏ تأثیر اندیشۀ مبارزه‌گرایانۀ سیدقطب در عربستان سعودی

‏۲.‏ چالش‌آفرینی استقبال دولت سعودی از حضور نظامی امریکا در جنگ خلیج فارس

‏۳.‏ بازتاب ۱۱ سمپتامبر و چالش افغانستان

‏۴.‏ بازتاب اشغال عراق

‏تأثیر اندیشۀ مبارزه‌گرایانۀ سیدقطب در عربستان سعودی

سیدقطب شخصیت تأثیرگذاری بود که روح ‏مبارزه با دولت‌های فاسد در میان کشورهای اسلامی را به هیجان درآورد. ابوالاعلی مودودی با طرح اندیشۀ جاهلیت ‏نوین، آن را حاکم بر تمدّن غربی ‌دانست. در حالی‌که سید قطب با الگوبرداری از این اندیشۀ مودودی، محدودۀ شمول جاهلیت ‏را چنان توسعه داد که شامل اکثریت مسلمانان شد.‏ ‏ کانون اندیشۀ سیدقطب بر اساس حاکمیت انحصاری خداوند متعال شکل ‏گرفته بود.

او این اندیشه را که از دیدگاه سلفی مودودی اخذ کرده بود، در فی ظلال القرآن و سپس به صورت صریح‌تر و ‏تندتری در معالم فی‌الطریق بیان کرد. همۀ پاسخ‌دهندگان به سیدقطب معتقد بودند که او اندیشۀ خود را ازخوارج گرفته است.‏ ‏ این ‏نگاه منفی به مسلمانان، توسط برخی از گروه‌های منشعب از اخوان المسلمین اوج گرفت. ‏

پس از چند دهه سلطۀ خاندان سعودی و همکاری دینی ـ سیاسی وهابیت با آنها در این مدت، ورود ‏اندیشه‌های چالش‌آفرین سیدقطب به عربستان سعودی، این حاکمیت بلامنازع را می‌توانست به چالش بکشاند. در ‏دورانی که عربستان سعودی تلاش می‌کرد تا در مقابل موج ناصریسم بایستد، ورود محمد قطب برادر سید قطب ‏با استقبال این کشور مواجه شد. اما این مسأله تأثیری درازمدت نیز به دنبال داشت. محمد قطب توانست ‏شاگردانی را بپروراند که توحید قصور برای آنان بر توحید قبوری که وهابیت سنتی بدان می‌پرداختند، ترجیح ‏داشت. ‏

تعالیم مبارزه‌جویانۀ قطبی در دراز مدت، زمینه‌ساز درگیری پیروان آن با دولت‌ها بود. در حالی که وهابیت ‏سنتی، حتی نصیحت آشکار به حاکم را نیز نمی‌پسندند و بر این اساس، هرگز مبارزه با حاکم را تجویز ‏نمی‌کنند.‏ ‏ آنان این مسأله را از منظری دینی و نه سیاسی، توجیه می‌کنند.‏ ‏ این مقوله، آنان را در ارتباطی مستمر ‏با دستگاه حاکم قرار می‌دهد و مادامی که این اندیشۀ دینی بر آنان حاکم است، هرگز زمینه‌ای برای برخورد با ‏دستگاه میان علمای وهابی و پیروان آنان با نظام سیاسی به وجود نخواهد آمد. در حالی که اندیشۀ سیدقطب ‏زمینه‌ای قوی برای مقابله با دستگاه در اختیار کسانی قرار می‌دهد که آنان را نوسلفی می‌خوانیم. اندیشه‌های ‏مبارزه‌گرایانۀ سیدقطب در تفسیر فی‌ ظلال القرآن و در کتاب مشهور معالم فی‌الطریق، برای همیشه درس‌آموز ‏تقابل با حکومت‌های غیر ملتزم به شریعت است. ‏

در جریان تقابل عربستان سعودی با جریان ناصریسم، محمدقطب مورد استقبال عربستان قرار گرفت و به این ‏کشور وارد شد. او توانست با تربیت شاگردانی چون سفر الحوالی و سلمان العوده نطفۀ جریان نوسلفی‌ را ایجاد ‏کند. مبارزه‌گرایی سیدقطب در مصر از گونۀ مبارزه‌جویی خوارج تلقی شد. خوارج از جهت باورهای دینی، ‏مرتکب کبیره را کافر می‌دانستند و بر این اساس، حکامی را که به شریعت التزام مناسبی نداشتند، به تیغ تکفیر ‏می‌راندند. اتهام خارجی‌گری به سیدقطب و پیروان او، جای تأمل خاصی دارد. اما طرح ضمنی این شائبه دربارۀ ‏نوسلفی‌ها نیز محوری است بدون تحلیل دقیق دربارۀ آن، نمی‌توان به کنه جریان نوسلفی پی برد. حتی اگر این ‏اتهام را دربارۀ آنان نپذیریم، اصل این مسأله قابل تأمل است که آموزۀ اطاعت کامل از حاکم و پادشاه در جریان ‏نوسلفی مورد تردید قرار گرفته است، بی‌آن‌که لزوماً آنان از دیگر اندیشه‌های وهابیت چشم پوشیده‌اند. چنان‌که، ‏پرداختن افراطی به مسألۀ توحید از طریق مذمت مقابله با زیارت قبور، در قالب تعبیر تحقیرآمیز توحید قبور، مورد ‏نکوهش آنان قرار گرفته و آنان مبارزه با مفاسد نظام سیاسی را به عنوان توحید قصور بر توحید قبور ترجیح ‏می‌دهند. در هر حال، محمدقطب که بیش از ۶۰ کتاب عرضه کرده است، چنان تأثیری بر مخاطبان خود ‏می‌گذارد که توحید وهابیان برای آنها بی‌معنا جلوه می‌کند.‏

به گزارش دکتر عصام العماد (وهابی پیشین یمنی و تحصیل کردۀ دانشگاه محمد السعود که شیعه شده است) ‏جدا از اندیشه‌های سیدقطب و برادرش، انتشار اندیشه‌های ضد وهابی محمد غزالی و محمد سعید رمضان البوطی، ‏بیشترین تأثیر را در تقسیم وهابیت به دو شاخۀ درباری و انقلابی داشته است. در این میان، کسی مانند اسامه بن ‏لادن نیز نزد شاگردان محمدقطب درس خواند و از این طریق با کتاب‌های سیدقطب آشنا گردید.‏ ربیع مدخلی ـ از مشهورترین پیشتازان جریان جامیه ـ کسی است که از آغاز نسبت به حضور محمدقطب در ‏عربستان هشدار داد. این هشدار او چندان مورد توجه قرار نگرفت. هرچند وی در مدینه به نوعی محصور بود. به ‏گزارش دکتر عصام العماد، ربیع مدخلی نسبت به توحید حاکم بر جنبش سیاسی بن ‌لادن در افغانستان حساسیت ‏نشان داد و توحید حاکم بر آنان را متمایز از توحید محمد بن عبدالوهاب دانست.

در مقابل، عبدالله عزام نیز از ‏عرب‌های افغان ـ که پیش از حوادث ۱۱ سپتامبر کشته شد ـ به مقابله با ربیع مدخلی برخواست. حساسیت ربیع ‏مدخلی در مقابل این جنبش‌ها مورد پذیرش بن باز نیز بود. به گفتۀ بن باز جنبش‌هایی که ربیع مدخلی قبول ‏ندارد، او نیز آنها را نمی‌پذیرد.‏

چالش‌آفرینی استقبال دولت سعودی از حضور نظامی امریکا در جنگ دوم خلیج فارس

در جریان لشکرکشی امریکا ‏به منطقۀ خلیج فارس در سال ۱۹۹۰م، امریکا خواهان حضور در عربستان بود و این مسأله با پذیرش دولت سعودی و فتوای ‏موافق هیأت کبار علما مواجه شد. این مسأله به چالشی درونی میان علمای وهابی منتهی شد. کسانی مانند سفرالحوالی، سلمان بن ‏فهد العوده، شیخ ناصر العمر، شیخ عائض القرنی و …، به مقابله با این مسأله همت گماردند. این اقدام در سطوح مختلف از ‏طریق کتاب‌ها، نشریات، نوارهای کاست، نوارهای ویدئو، سخنرانی‌ها و …، تأثیرگذار بود. سرانجام این درگیری به اخراج چند ‏تن از علمای وهابی نوسلفی از هیأت کبار العلما انجامید. چنان‌که کسانی مانند سفر الحوالی و سلمان بن عوده نیز برای چند ‏سال به زندان افتادند. ‏

با صدور فتوای بن باز مبنی بر تجویز استقرار سربازان غیر مسلمان در عربستان، مجادله‌ای میان گرایش‌های مختلف در ‏عربستان شکل گرفت. در این مجادله، عبدالرحمن غازی القصیبی از تصمیم پادشاه دفاع کرد. در حالی که کسانی چون سفر ‏الحوالی ، ناصرالعمر، عائض القرنی و سلمان العوده به نقد این تصمیم پرداختند. چنان‌که ناصر العمر، غازی القصیبی را سکولار ‏و کافر خواند.‏

قصیبی نیز در مقابل، با انتشار مجموعه مقالاتی تحت عنوان «حتی لاتکون فتنه»، ادعای مذکور را ردّ کرده و خواستار ‏اثبات آنها در دادگاه شد. ضمن آن‌که، گرایش مقابل خود را به جنبش جهیمان العتیبی ربط داد و آنها را قدرت‌گرا، فقهای ‏سیاسی و خمینی‌های عربستان سعودی خواند.‏

نگاه منفی امثال قصیبی به شورش جهیمان نکته‌ای فراموش ناشدنی است. چنان‌که، بسته بودن فضای فکری و سیاسی ‏عربستان سعودی را می‌توان در سرکوبی خشن جنبش اعتراضی و عدالت‌جویانۀ جهیمان عتیبی در دسامبر ۱۹۷۹م، جستجو کرد. ‏شورش جهیمان، تنها شورشی کور و بدون زمینه‌های نظری نبود. او در رساله‌ای با عنوان الامارۀ والطاعۀ والبیعۀ، برخی از ‏انگاشته‌های دینی ـ سیاسی خود را طرح کرده بود. به طور نمونه،‌ سه شرط اساسی برای امام ذکر کرده بود: اسلام، قرشی بودن، ‏تطبیق شریعت. توجه خاص به این عناصر ـ به ویژه اشتراط تطبیق شریعت ـ می‌توانست زمینۀ نظری مناسبی برای جریان‌های ‏معارضه‌جو در داخل جریان‌های وهابیت باشد. در هر حال، تأثیرپذیری از جهیمان نیز می‌تواند زمینه‌های فکری بخشی از جریان ‏نوسلفی را در زمان‌هایی پیش‌تر از حضور نظامی امریکا در عربستان نشان دهد.‏

در دسامبر ۱۹۹۰م چهل و سه روشنفکر لیبرال طی نامه‌ای سرگشاده خطاب به پادشاه عربستان، خواستار اصلاحاتی ‏دموکراتیک در ساختار سیاسی عربستان شدند. در واکنش به این شکوائیه، ۵۲ نفر از اسلام‌گرایان در ماه می ۱۹۹۱م، از طریق ‏پیامی دوازده درخواست اصلاحی به پادشاه ارائه دادند. ‏

سازمان دینی تحت نظر بن باز، یعنی هیأت کبار العلما، پیام می ۱۹۹۱م را به خاطر تعرض و بی‌احترامی به پادشاه محکوم ‏کرد. پس از آن، در سپتامبر ۱۹۹۲م، «یادداشتی توصیه‌آمیز» در ۴۵ صفحه، خطاب به بن‌باز نگاشته شد و ابعادی از پیام می ‏‏۱۹۹۱م را مورد تأکید قرار داد و برخی از ابعاد را بیشتر توضیح داد. این اقدام نیز با محکومیت فوری هیأت کبار العلما مواجه ‏شد و این اقدام تفرقه‌گرایانه خوانده شد. البته هفت عضو از اعضای نوزده‌گانۀ نهاد مذکور از تأیید آن خودداری کرده و به ‏همین خاطر از جانب پادشاه برکنار شدند و به جای آنها ده نفر دیگر از افراد طرفدار رژیم به عضویت هیأت کبار العلما منصوب ‏شدند. در مقابل، سه تن از علمای جنبش مخالف (حمد عقله الشعیبی، عبدالله المصعری و عبدالله بن جبرین) طی نامه‌ای ‏سرگشاده خطاب به بن باز، اتهام تفرقه‌افکنی را نفی کرده و تهدید به کشاندن مسأله به دادگاه کردند.‏

در دسامبر ۱۹۹۲م، ملک فهد در یک سخنرانی خطاب به علمای برجستۀ وهابی خواستار پایان دادن به ‏تبلیغات مخرب ضد دولت کرد و این فعالیت‌ها را تحت عنوان گرایش‌های خارجی‌گرایانه محکوم کرد. اما در ‏می ۱۹۹۳م، شش تن از مخالفان ـ که پنج تن از آنها یادداشت ۱۹۹۲ را تأیید کرده بودند ـ کمیتۀ دفاع از حقوق ‏شرعی تشکیل دادند و اقدام آنها مورد حمایت گروه‌های حقوق بشر بین‌المللی قرار گرفت. محمد المصعری ‏سخن‌گوی این کمیته و سلیمان الرشودی به زندان افتادند و اعضای دیگر نیز مشاغل خود را از دست دادند. البته ‏گفته شده است شیخ عبدالله بن جبرین معروف‌ترین عضو این کمیته، حمایت خود را از کمیته پس گرفت. ‏محمد المصعری پس از آزادی از زندان مخفی شد و در آوریل ۱۹۹۴م در لندن به عنوان منتقد دولت سعودی سر ‏درآورد.‏

ملک فهد با توشیح قانون اساسی (النظام الاساسی للحکومه) در مارس ۱۹۹۲م و تشکیل مجلس شورا و نصب ‏‏۶۱ عضو آن (همراه با عضویت دکتر جمیل الجشی یکی از شیعیان استان شرقی) دست به اقداماتی اصلاحی زد ‏تا بتواند فضای جدید را مدیریت کند. به طوری که هیچ یکی از رهبران و پیروان جنبش بیداری در آن عضویت ‏نداشتند. از سوی دیگر، در آوریل ۱۹۹۴م، دولت سعودی تابعیت و شهروندی اسامه بن لادن را به اتهام رفتار ‏غیرمسؤولانه‌اش، لغو کرد. او نیز در مقابل، در آوریل ۱۹۹۴ اعلام کرد که از گروه مصعری در لندن، از طریق ‏سازمان مستقر خود در خارطوم یعنی منظمۀ التشاور للدفاع عن الحقوق الشرعیۀ، حمایت خواهد کرد.‏ ‏ ‏

شیخ الاسلام وقت عربستان سعودی «عبدالعزیز بن ‌باز» تحت فشار آل سعود فتوایی به این مضمون در سال ۱۳۷۵ق در ‏خصوص اسامه بن لادن صادر می‌کند: «اسامه بن لادن از مصادیق مفسدین بر روی زمین است که به دنبال راه‌های شر و مفسده ‏انگیز است و از اطاعت ولی امر خارج شده است».‏

سرانجام در ۹ یولیو ۲۰۰۰م شیخ دكتر سفر الحوالی و شیخ دكتر ناصر العمر آزاد شده و اجازۀ تدریس ‏یافتند. ‏

شیخ ناصر العمر در سال ۱۹۹۲م كتابی با عنوان «واقع الرافضۀ فی بلاد التوحید» با خطاب به هیأت كبار علما نوشت و در آن ‏از حكومت سعودی خواست تا همۀ حسینیه‌های شیعه تخریب، علمای شیعه دستگیر و همۀ كارمندان شیعۀ ادارات اخراج شوند.‏

‏بازتاب ۱۱ سپتامبر و چالش افغانستان

با شکل‌گیری مبارزات داخلی افغانستان با شوروی، عده‌ای که به ‏عرب‌های افغان موسوم شدند، برای یاری هم‌کیشان مسلمان خود از کشورهای مختلف اسلامی و از جمله از ‏عربستان، راهی افغانستان شدند. پس از پیروزی بر نیروهای شوروی و شکل‌گیری درگیری‌های درازدامن در ‏آنجا، نیروهای طالبان تکوین یافتند. با حملۀ امریکا به افغانستان، نیروهای وهابی نیز در مبارزه القاعده با امریکا ‏وارد شدند. احساس مشترک میان آنان با مسلمان افغانی، لزوماً با گرایش‌های سیاسی دولت عربستان و علمای ‏وهابی همسویی نداشت.‏ دولت امریکا خواهان مساعدت دولت سعودی در مبارزه با القاعده، تحت عنوان مبارزه با تروریسم بود. در ‏این میان، گرایش‌های نوسلفی از حساسیت خاصی نسبت به فعالیت‌های سیاسی امریکا و سلطه‌جویی آن در ‏کشورهای اسلامی برخوردار بودند. در حالی که، وهابیت سنتی عربستان از نوعی همسویی و بلکه تبعیت از ‏دولت عربستان و پادشاه عربستان برخوردار هستند. البته مواضع نوسلفی‌ها و القاعده لزوماً از مطابقت کامل ‏برخودار نبوده است. ‏

پس از واقعۀ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱م، تلاش‌های عربستان برای توسعۀ سیاسی ـ دینی خود در جهان و از جمله در افغانستان دچار ‏مشکل شد و به توسعۀ شکاف درونی میان گرایش‌های مختلف وهابی انجامید. توسعۀ فعالیت‌های تروریستی در میان وهابیت ‏جهادی، با مقابلۀ جهانی روبرو شد. در داخل عربستان نیز واکنش‌های مختلفی در برابر آن شکل گرفت. بخشی از وهابیت ‏جهادی، برای حفظ موقعیت خود در جهان و درون عربستان از برخی گرایش‌های تند خود عقب‌نشینی کردند. چنان‌که، دولت ‏سعودی نیز ناگزیر از مقابله با گرایش تند جهادی و تکفیری شد. ‏

در سال ۲۰۰۳م عربستان سعودی شاه افزایش تعصب دینی از جانب دولت و برخی از شخصیت‌های دینی بود. بارزترین ‏رخداد، تعرض به مسجد اصلی شیعیان اسماعیلی در شهر نجران جنوبی، اعمال تضییق بر تعدادی از حسینیه‌ها و مساجد شیعیان ‏دوازده امامی و بازداشت بسیاری از علمای شیعه بود. چنان‌كه، آزادی سایت‌های اینترنتی را كه به تعصبات دینی میان طوایف ‏دامن می‌زدند، در این سال افزایش یافت. ‏ اولین سمینار تقریب فکری سعودی و گفتگوی رو در رو میان اندیشمندان مختلف این كشور، به عنوان «الملتقی الوطنی ‏للحوار‎ ‎الفكری» از پنجم اغسطس ۲۰۰۳م شكل گرفت. در این، سمینار برای نخستین بار، گفتگوهایی میان دكتر سفر الحوالی با ‏تركی الحمد، شیخ سلمان العوده با دكتر عبدالله الغذامی، دكتر ناصر العمر با تركی السدیری، دكتر سعید ال زعیر با دكتر ‏عبدالله الفوزان، همراه با سخنرانی افتتاحیه توسط شیخ محدث سلیمان بن ناصر العلوان، شكل گرفت.‏

این سمینار سه روزه، به ریاست دكتر صالح بن عبد الرحمن الحصین رئیس عمومی شؤون مسجدالحرام برگزار شد و دكتر ‏عبد الله بن عمر نصیف ـ دبیر كل سمینار عالم اسلامی ـ و دكتر راشد الراجح مدیر پیشین دانشگاه أم القری، او را در ادارۀ ‏سمینار كمك می‌كردند. ملاقات با ولی عهد عربستان سعودی امیر عبد الله بن عبد‎ ‎العزیز، به پایان رسید.‏

‏بازتاب اشغال عراق

با پیروزی امریکا در افغانستان در سال ۲۰۰۲م و سقوط امارت اسلامی طالبان، و پس از شکست ‏دولت صدام در ۹ آوریل ۲۰۰۳م، القاعده تلاش کرد عراق را به صحنۀ جدیدی برای مبارزه‌جویی دینی خود تبدیل کند. از این ‏رو، القاعده در مارس ۲۰۰۷م، از دولت اسلامی عراق سخن گفت و به خاطر این مسأله که اطلاق عنوان امارت اسلامی عراق، ‏این شبهه شرعی پیش می‌آید که این حکومت از نوع حکومت خلافت بوده و نیاز به وجود خلیفه‌ای است که اجماع امت ‏پشتوانۀ او محسوب می‌شود، از به‌کارگیری دولت اسلامی عراق به جای امارت اسلامی عراق چشم پوشید. در حالی که به جای ‏تعبیر امیرالمؤمنین از واژۀ امیر، در این قسمت از جهان و دیگر مناطق تحت نفوذ خود استفاده می‌کند. به این معنا که سازمان ‏القاعده، تکثیر واحدهای سیاسی محدودی را که می‌توانند به بخشی از امارت اسلامی تبدیل شوند، مطمع نظر دارد.‏

در هر حال، فعالیت‌های دینی سیاسی تکفیری و خشونت‌آمیز القاعده تا اندازۀ زیادی ـ به صورت شفاف یا همراه با تقیه ـ ‏مورد حمایت جریان نوسلفی قرار گرفت. این مسأله دو جلوۀ برجسته یافته است. یکی، مقابله با امریکا و دیگری، مقابلۀ مذهبی ‏و تکفیری با شیعیان. پس از اشغال عراق و قدرت‌یابی شیعیان، حساسیت دینی و تکفیری وهابیت نسبت به شیعیان و ایران رو به ‏افزایش گذاشت. برخی از مصادیق این حساسیت عبارتند از: ‏

‏۱. کنفرانس بزرگی در استانبول ترکیه به عنوان نصرۀ الشعب العراقی (۲۲ و ۲۳ ذی‌قعده ۱۴۲۷ق / ۱۳ و ۱۴ دسامبر ۲۰۰۶م) ‏تشکیل شد و در آن‌جا بر لزوم مقابله با تشیع و سلطۀ شیعیان ـ که از آن به عنوان قدرت‌جویی تشیع صفوی و سلطۀ رافضیان نام ‏می‌بردند ـ تأکید کردند. در این جلسه، سخنان تند شیخ سفر الحوالی و شیخ ناصر العمر از اهمیت خاصی برخوردار بود.‏

‏۲. صدور فتوای هدم قبور ائمه(ع) و از جمله حرم عسکریین(ع)‏

زمینه‌شناسی تکوین جریان نوسلفی

چند شخصیت وهابی به عنوان شاخص‌ترین افراد در جریان نوسلفی مورد توجه هستند:‏

‏۱.‏ سفر الحوالی؛‏۲.‏ سلمان العوده؛‏۳.‏ بن جبرین؛‏۴.‏ ناصر العمر؛‏۵.‏ عائض القرنی.

برخی دیگر از افراد مشهور در جریان نوسلفی عبارتند از: شیخ البراك، شیخ محسن العواجی و …‏

‏شیخ دكتر سفر الحوالی

رسالۀ فوق لیسانس این شاگرد محمدقطب که تحت نظر او نگاشته شد، دربارۀ سکولاریسم و ابعاد آن تحت عنوان ‏‏«العلمانیۀ: متتبعا أصولها وتطورها وفلسفتها وتجلیاتها فی العالم العربی والاسلامی» بود. پس از آن، او در رسالۀ دکترای خود به ‏مسأله نوعی از دین‌گریزی در قالب اندیشۀ ارجاء پرداخت. «ظاهرۀ الارجاء فی الفكر الاسلامی»، عنوان رسالۀ او در این زمینه ‏بود.‏

دکتر سفر الحوالی

او در ماجرای لشکرکشی امریکا به خلیج فارس در ۱۹۹۰م، نه تنها به مخالفت با آن برخواست، بلکه با اتخاذ مواضعی ‏هوشمندانه توانست توجه بسیاری از مسلمانان را که از مواضع انفعالی به تنگ آمده بودند، متوجۀ خود کرده و نشاط جدیدی در ‏آنها ایجاد کند. او توانست با سخنرانی‌های فراوانی که از طریق نوارهای کاست در بسیاری از کشورهای اسلامی نفوذ کرد، به ‏بیداری اسلامی دامن زند. بخش عمده‌ای از تلاش او متوجۀ بازنمایی گرایش‌های استعماری امریکا و نئوکان‌ها شد. کتاب ‏مشهور او، «وعد كیسنجر والاهداف الامیركیۀ بالخلیج»، نمونۀ بارز این تلاش و جهت‌گیری ضد استعماری اوست. او پیش از ‏جنگ کویت، با سخنرانی مشهور «العالم الاسلامی فی ظل الوفاق الدولی»، توجه مسلمانان را به اهداف بلند مدت امریکا در ‏خلیج فارس جلب کرد. برخی از تلاش‌های ضد استعماری او در کتاب «القدس بین الوعد الحق والوعد المفترى» و کتاب «یوم ‏الغضب» ظاهر شده است.‏

فعالیت‌های مقابله‌جویانۀ سیاسی سفر الحوالی با دولت سعودی در همراهی با امریکا واکنش نظام حاکم عربستان را به دنبال ‏داشت. امیر نایف بن عبدالعزیز وزیر کشور عربستان در ذیقعدۀ۱۴۱۴ق، با ارسال کتاب وعد کیسنجر، دستور پادشاه عربستان ‏برای بررسی وضعیت کتاب‌ها و سخنرانی‌های ماه محرم شیخ دکتر سفر الحوالی و شیخ سلمان بن فهد العوده را به هیأت کبار ‏العلما ابلاغ کرد. تنها چند روز پس از آن (۳/۴/۱۴۱۴ق)، بن باز مفتی عام عربستان و رئیس هیأت کبارالعلما نتیجۀ بررسی ‏مذکور ـ در دورۀ چهل و یکم این هیأت ـ را که در طائف منعقد شده بود، بدین صورت به وزیر کشور اعلام کرد: به اجماع ‏اعضا مقرر شد آنان در کمیته‌ای با حضور دو تن از علما ـ به انتخاب وزیر «شؤون اسلامی، اوقاف، تبلیغ و ارشاد» ـ حاضر شده و ‏عذرخواهی کنند. در غیر این صورت، از برقراری سخنرانی و دروس عمومی ممنوع خواهند شد.‏

البته بن باز تنها یک هفته پس از این اعلام نظر رسمی، در پاسخ سؤالی دربارۀ حکم شنیدن سخنرانی‌ها و نوارهای صوتی و ‏مطالعۀ نوشته‌های عائض القرنی، سلمان العوده، ناصر العمر، سفر الحوالی، عبدالوهاب الطریری، مطالبی را در پاسخ می‌نویسد که ‏دست‌کم نگاه معتدل‌تر او دربارۀ این اشخاص را نشان می‌دهد. بلکه نشان می‌دهد وی به نوعی دنبال تلطیف فضای حاکم است. ‏شیخ بن باز مفتی بزرگ عربستان نه تنها آنها را به طور مطلق از اتهام خارجی‌گری و بدعت‌گذاری دور می‌داند، بلکه نوارهای ‏آنان را نیز به صورت مطلق مفید معرفی کرده و غیبت آنها را جایز نمی‌داند. البته او به طور کلی بر عدم عصمت بنی آدم تأکید ‏کرده و تنها از تبعیت خطاها، پرهیز می‌دهد. ضمن آن‌که، با اشاره به روایت صحیح‌السندی خطای حاکمان و نیز خطای علما را ‏اجتهادی خوانده و آنها را در این صورت، بهره‌مند از یک اجر و در صورت حسن اجتهاد حاکمان و علما، آنها را بهره‌مند از دو ‏صواب معرفی می‌کند. از این رو، وی به طور کلی به اخذ تلقی‌های درست از اهل علم دعوت می‌کند. در مجموع این پاسخ او، ‏به نوعی تعدیل فضای تندی است که علیه پیشتازان جنبش نوسلفی به وجود آمده است.‏ ‏ برخی نوارهای صوتی و توضیحات ‏دیگر از بن باز نیز در منع حمله به سفر الحوالی، سلمان العوده و …، مورد در سایت‌های مختلف منتشر شده است.‏

از سوی دیگر، ده سال پس از این رخداد و حدود چهار ماه پس از تشکیل سمینار گفتگوی اسلامی ـ وطنی در عربستان با ‏محوریت پیشتازان جنبش بیداری نوسلفی، شیخ سفر الحوالی در پاسخ به این پرسش که چرا رهبران جنبش بیداری از مواضع ‏قبلی خود عقب‌نشینی کرده‌اند، تصور سؤال کننده را از اهداف اولیۀ آنها برخطا دانست و ناشی از سوء فهم نسبت به آنها ‏خواند.‏ ‏ این پاسخ او، لزوم بازخوانی دقیق اهداف دینی و سیاسی پیشتازان جنبش بیداری نوسلفی را نشان می‌دهد.‏

بی جهت نیست در شرایطی که وهابیت عربستان به سازش با استعمار جهانی بود، این وهابی سعودی توانست توجه بسیاری ‏از سلفی‌های منزجر از سلطۀ جهانی امریکا را به خود جذب کند. از این رو، در دوران معاصر، سفر الحوالی شخصیتی است که ‏تنها در عربستان محدود نشده است. بلکه، چهرۀ برجستۀ او در میان بسیاری از جریان‌های سلفی انقلابی مورد توجه است. ‏حرکت آنها به مصر، اردن و بسیاری از نقاط جهان کشیده شد.‏

سفر الحوالی برای جمع کردن مریدان پرشمار خود، به زمان زیادی نیاز نداشت. چه آن‌که، در عرض چند ماه جوانان ‏بسیاری اطراف او و دوستش همیارش سلمان العوده، و گرداگرد دیگر پیشتازان جریان بیداری اصلاح‌گرا یا نوسلفی مانند ناصر ‏العمر، بشر البشر و … جمع شدند. چنان‌که، افراد فرهنگی، اساتید دانشگاهی، تکنوکرات‌ها، اندیشمندان و مبلغان دینی و ‏نوگرایان بسیاری نیز از حرکت آنها به هیجان درآمدند. تلاش اصلاحی آنها تنها به مقابله‌جویی با استعمار در منطقه محدود ‏نماند. چرا که پس از مدتی، پیکان اصلاح‌گرایی آنها متوجۀ پدیدۀ داخلی شد.‏

در سطح خارجی، مصر از فراگیری نفوذ نوارهای صوتی سفر الحوالی، سلمان العوده و پیشتازان بیداری سلفی جدید در ‏میان جوانان احساس خطر کرد. در اردن سازمانی با عنوان ج‍معیۀ الکتاب و السنۀ در ۱۹۹۴م، تأسیس شد. چنان‌که، آثار این ‏حرکت دینی ـ سیاسی در کشورهای خلیج فارس، یمن، مغرب عربی و … نیز ظاهر شد. چنان‌که، وقتی شیخ دکتر سفر الحوالی ‏به علت کسالت در بیمارستان بستری شد، مشتاقان بسیاری در سطح کشورهای اسلامی، در انتظار بازگشت سلامتی او بودند. ‏

سفر الحوالی به همراه سلمان العوده به ساختن اندیشۀ سیاسی و دینی جوانان همت گماشت. چنان‌که، ناصر العمر به تربیت ‏اخلاقی آنان می‌پردازند. عائض القرنی، علی القرنی و دیگران نیز به ساختن روحی و معنوی آنان اشتغال دارند.‏

دستگیری و زندانی سفر الحوالی و برخی دیگر مانند سلمان العوده توسط دولت سعودی باعث شد که خلأ حضور این ‏رهبران بیداری اصلاحی به سود جنبش مسلحانۀ القاعده تمام شود و بسیاری از جوانانی که نمی‌توانستند میان گرایش‌های ‏اصلاح‌گرایانه و جهادی تفکیک قائل شوند، به سمت حرکت‌های مسلحانه و خشونت‌آمیز آنان تمایل پیدا کنند. ‏

اندکی پس از خروج آنان از زندان ـ و البته همراه با حصر و مراقبت ویژه از آنان ـ بود که واقعۀ ایلول رخ داد. سفر ‏الحوالی و سلمان العوده در مقابل واقعۀ ایلول موضع گرفته و آن را محکوم کردند. چنان‌که پس از آن، مشارکت جوانان در ‏شعله‌های جنگ افغانستان را غیر شرعی دانستند. پس از آنان به مقابله با تهاجم تبلیغاتی امریکا علیه سعودی همت گماشتند. ‏آنان در مقابل بیانیۀ روشنفکران امریکایی به عنوان «علی أى أساس نقاتل؟»، بیانیه‌ای تحت عنوان «علی أى أساس نتعایش؟» ‏صادر کردند که سندی اصلاح‌گرایانه محسوب می‌شود که محور بسیاری از تحلیل‌ها و بررسی‌های سیاسی قرار گرفت.‏

پس از این ماجرا، جریان بیداری نوسلفی ابعاد گسترده‌تری یافت. چنان‌که، سفر الحوالی و دیگر رهبران این جریان به ‏مقابله با برخی تنش‌های خشونت‌بار و امنیتی در عربستان پرداختند. سفر الحوالی و سلمان العوده، به رغم حمایت از ‏مقاومت‌های نظامی مسلمانان سنی در عراق، از رفتن جوانان سعودی به آنجا پرهیز می‌دادند و آن را مفسده‌آمیز می‌خواندند. در ‏مجموع، سفر الحوالی و یاران او، در آغاز مورد مخالفت وهابیت سنتی و در اواخر مورد مخالفت القاعده و حرکت‌های تکفیری ‏قرار گرفتند.‏

شایان ذکر است، شیخ دكتر سفر الحوالی دبیر کل جریان «حملۀ العالمیۀ لمقاومۀ العدوان» نیز هست.دربارۀ او مواضع ‏مختلفی در میان اندیشمندان عربستان سعودی و جهان اسلام به چشم می‌خورد. شیخ دكتر ربیع المدخلی، سفر الحوالی را از ‏خوارج می‌داند.‏ ‏ عمر الكامل نیز از جمله كسانی است كه در ردّ او دست به قلم برده است. البته او كه از جانب طرفداران سفر ‏الحوالی، صوفی خوانده شده، بدون پاسخ نمانده و دكتر عبد الله بن حسین الموجان، به نگارش كتابی تحت عنوان «الردّ الشامل ‏علی عمر كامل»، در پاسخ او دست زده است.‏ ‏ در مقابل، کسانی چون شیخ الالبانی ، شیخ بن قعود ، بن جبرین و … از او ‏و دیگر پیشتازان جنبش بیداری (الصحوه) حمایت کردند.‏

مواضع دكتر سفر الحوالی علیه تشیع بسیار تند است. در تابستان سال ۱۳۸۵ش در ایام جنگ ۳۱ روزۀ اسرائیل با حزب‌الله، ‏او در وب‌سایت خود اعلام نمود: حزب‌الله كه معنی آن حزب خداست، در حقیقت حزب شیطان است و همچنین این نکته را ‏ابراز داشته بود كه برای حزب‌الله دعا نكنید. این فتوا، پیرو فتوای مشابهی صادر شد كه سه هفته پیش از آن، توسط شیخ عبدالله‌ ‏بن جبرین، صادر شده بود.‏

‏سلمان العوده

شیخ سلمان بن فهد العوده، مسؤول مؤسسۀ اسلام امروز (: الاسلام الیوم) است. این مؤسسه از سایت اینترنتی خاصی برخوردار ‏است که به صورت مستمر به فعالیت می‌پردازد.‏

دکتر عصام العماد، سلمان العوده را از جمله شاگردان محمد قطب و بن لادن را بهره‌مند از شاگردان ‏سیدقطب معرفی می‌کند. به گزارش او، سلمان عوده، کتابی به نام «صفه القرباء»، نوشته است که حداقل ده نفر از ‏وهابیان جهان در مقابل آن ردّیه نوشته‌اند.‏

سلمان العوده یکی از پیشتازان جنبش بیداری نوسلفی است که فعالیت‌های او مورد نقد و انکار بسیاری از ‏وهابیان سنتی قرار گرفت. از این رو، دکتر عبدالله بن جبرین یکی از کسانی است که در مقابله با این هجمات، ‏در اواخر سال ۱۴۱۳ به حمایت قوی‌ای نسبت به او اقدام کرد. وی که در آن زمان، ریاست کل «ادارۀ بحوث ‏علمی و افتا و تبلیغ و ارشاد» در عربستان بود، در ۱۹/۱۰/۱۴۱۳ق بر سابقۀ آشنایی خود از طریق مطالعۀ نوشته‌های ‏او، شرکت در دروس و سخنرانی او و شنیدن نوارهای صوتی او تأکید کرده و تمجید بلیغی از او کرده و بر ‏صحت اعتقادات وی پای فشرد. وی در نوشتۀ مذکور، از توانایی و مبارزۀ قوی او در برابر سکولارها، ‏کمونیست‌ها، مسحیت، الحادگران و روافض نیز تمجید کرد.‏

جالب این‌که، حدود پنج ماه بعد پادشاه عربستان از طریق وزیر کشور، به هیأت کبار العلما دستور بررسی ‏وضعیت کتاب‌ها و سخنرانی‌های او و سفر الحوالی در محرم ۱۴۱۴ق را داد و آن هیأت نیز حکمی مبنی بر لزوم ‏عذرخواهی آنها و در غیر این صورت ممنوعیت سخنرانی و تدریس عمومی آنها را صادر کرد وی از جمله کسانی است که باب انتقاد علنی از حاکم را گشودند.‏ ‏ او از این تلقی در سال‌های بعدتر نیز ‏دست نکشید. چنان‌که در ۱۴۲۴/۲۰۰۳ نیز همانند همین رویکرد را در سخنان خود القا می‌کرد.‏

شیخ بن عثیمین با ترجیح استماع سخنرانی‌های شیخ بن باز و شیخ الالبانی، گوش دادن به نوارهای سخنرانی ‏سلمان العوده و سفر الحوالی را منع می‌كند.‏ ‏ شیخ یمنی علامه مقبل بن هادی الوادعی سلمان العوده را ‏بدعت‌آفرین می‌خواند. شیخ محدث عبدالمحسن العباد عالم مدینه، نیز در کتاب مدارک النظر او را غوغاآفرین می‌خواند. علامه مقبل بن هادی نیز سلمان العوده را بدعت‌گزار می‌خواند. شیخ ‏علامه عبید الجابری نیز از امثال او پرهیز می‌دهد.‏ ‏ دكتر ابراهیم بن محمد الصبییحی عضو هیأت تدریس در ‏دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود در ریاض، كتابی با عنوان حتی لایقع الحرج علیه كتاب سلمان العوده با ‏عنوان إفعل و لاحرج نوشت كه در آن به نقد دیدگاه‌های سلمان العوده دربارۀ مناسك حج می‌پردازد. جالب ‏آن‌كه، این كتاب انتقادی همراه با مقدمۀ چند شخصیت برجستۀ وهابیت دولتی عربستان به چاپ رسیده است. ‏مفتی عام عربستان سعودی شیخ عبدالعزیز آل شیخ و رئیس مجلس قضایی اعلی شیخ صالح الحیدان و علامه ‏شیخ الفوزان بر این كتاب مقدمه زده‌اند.‏

در مقابل، افراد زیادی از مشایخ وهابی سعودی از او حمایت کرده‌اند. به طور نمونه، شیخ علامه عبدالعزیز ‏الراجحی (مشهور به بن باز صغیر) در پاسخ به پرسشی در درس خود دربارۀ صحت عقیدۀ سفر الحوالی وسلمان ‏العوده، عقیدۀ آنها را در شعبان ۱۴۱۴ق، سلیم و در چارچوب اهل سنت و جماعت خواند.‏ ‏ شیخ علامه عبدالله ‏بن قعود (عضو هیأت كبار العلما و عضو اللجنۀ الدائمۀ للبحوث العلمیۀ والإفتاء)، شیخ عبدالله المطلق (عضو هیأت ‏کبار العلما در ۱۴۲۳ق)، شیخ دکتر عبدالله بن جبرین ‏ به حمایت از او برخواستند. چنان‌که، بن جبرین در ‏حمایت از سلمان العوده، در جلسۀ دفاعیۀ رسالۀ دکترای او در اوایل ۱۴۲۵ق نیز حضور یافت.‏ ‏ شیخ محمد بن ‏صالح المنصور (استاد سلمان العوده) نیز پس از به زندان افتادن سلمان العوده و سفر الحوالی از آنها دفاع کرد.‏ 

‏بن جبرین‏

بن‌جبرین (عبدالله بن عبدالرحمن بن جبرین) شخصیت مشهوری است که ارتباط خاصی با سفر الحوالی دارد. او ‏شاگرد مناع القطان نمایندۀ اخوان المسلمین در سعودی بوده است. بی‌جهت نیست که برای سیدقطب احترام ‏خاصی قائل است. اما او موضع تکفیری خوارج را برنمی‌تابد و از آن پرهیز می‌دهد. در مقابل، به اطاعت از ولی ‏امر توصیه می‌کند.‏ ‏ برای پی بردن به حساسیت‌های سلفی و وهابی بن جبرین، توجه به این نکته مفید است که ‏او حساسیت خاصی نسبت به شیعیان دارد و خواستار محدودیت آنان در عربستان است.‏

از سوی دیگر، بن جبرین در سخنرانی‌ای، از اسامه بن لادن با عنوان مجاهد، دفاع كرده و این مسأله را نفی ‏می‌كند كه بن باز او را مفسد فی الارض خوانده باشد و او را خارج از اسلام بداند. چه آن‌كه، از گذشته تا به ‏حال اسامه بن لادن در راه خدا مبارزه كرده و مجاهدات فراوانی در افغانستان به توفیق الهی داشته و خداوند او را ‏در این امر یاری داده است. بن جبرین دربارۀ مواضع تكفیری اسامه بن لادن معتقد است كه این مسأله اجتهاد ‏اوست. از این رو، نمی‌توان به خاطر این موضع تكفیری او را مفسد فی الارض دانست.‏ ‏ بن جبرین سرانجام پس ‏از عمری فعالیت دینی ـ سیاسی، در تابستان ۱۴۳۰ق وفات یافت.‏ 

‏ناصرالعمر

شیخ دكتر ناصر بن سلیمان العمر که مسؤول سایت خبری المسلم نیز هست، از علمای نوسلفی‌ای است که مواضع بسیار ‏تندی علیه شیعه ـ به ویژه در قضیۀ عراق ـ دارد. چنان‌که، وی كتابی با عنوان عن خضوع الأمراء لولایۀ العلماء در ‏بررسی چالشی كه میان شیخ عبد الله التركی و ملك عبد الله در سال ۲۰۰۵م رخ داد نوشت.‏ 

‏عائض القرنی

عائض القرنی در دهۀ ۱۹۹۰م، فعالیت‌های نوسلفی بارزی از خود نشان داد. اما پس از اتفاقات خشونت‌بار در داخل عراق اشغالی، ‏به نوعی از سلفی‌گرایی اعتدالی تمایل یافت. در برابر فعالیت‌های نوسلفی او، برخوردهای مختلفی به وجود آمد. از آن جمله، ‏مقابله‌جویی امیر خالد الفیصل امیر عسیر، به اتهامات غیر اخلاقی او را به دادگاه کشاند و چنین برخوردی با یک عالم برای ‏نخستین بار بود. البته این مقابله‌جویی‌ها، او را از مواضع انتقادی‌اش نسبت به رابطۀ علما و نظام سیاسی بازنداشت.‏

نمونه‌ای از مقابله‌جویی عائض القرنی با حکومت‌های فاسق در برخی اشعار او نیز نمود یافته است. به طور نمونه، او در ‏دیوانش با عنوان «بلحن الخلود»، در قصیده‌ای با عنوان «دع الحواشی و اخرج»، چنین مضامینی را مورد اشاره قرار داده است.‏ ‏ به ‏طور طبیعی، چنین مضامینی مورد نقد و انکار وهابیت سنتی‌ای قرار گرفته است که برخوردهای مقابله‌جویانه با دولت را جز در ‏قالب نصیحت و آن هم عمدتاً پنهانی نمی‌پذیرند. به طور نمونه، شیخ احمد النجمی نقد تندی نسبت به این اشعار ارائه داده و ‏مضامین آنها را به خاطر تجویز خروج بر حکومت، همسو با خوارج و معتزله خوانده است.‏ چنان‌که، زید المدخلی نیز به نقد ‏این اشعار عائض القرنی در دیوان مذکور پرداخته و آنها را علیه علم، علما، با گرایش خروج بر ولاۀ امر و در راستای ‏اندیشه‌های تروریستی خوانده است.‏

وی پیکان این رویکردهای انتقادی را در مرحلۀ نخست متوجۀ دولت سعودی و پادشاه آن دانسته و به نکوهش آن پرداخته ‏است. زید المدخلی، ریشۀ این افکار اعتراضی را با لحنی نکوهشی، تأثیرپذیری از اندیشه‌های سیدقطب،‌ اخوان المسلمین، حسن ‏الترابی و امام خمینی(ره) معرفی می‌کند. وی تمجید صریح عائض القرنی نسبت به حسن الترابی را نیز قابل نکوهش می‌داند.‏

این شخصیت مشهور نوسلفی پس از خروج جوانان مبارز از زندان‌های ضد تروریسم، نه تنها به کمیته‌های نصیحت پیوست، ‏بلکه تلاش‌های فراوانی را در تلویزیون سعودی، شبکه‌های ماهواره‌ای و … حتی با اجرای مناظره با شخصیت‌های برجستۀ مبارزۀ ‏نظامی، برای دامن زدن به سلفی‌گرایی معتدل نشان داد. البته عائض القرنی مبلغ و شخصیتی پر سر و صداست. به طور نمونه، او ‏که برخلاف فتوای پیشین خود و هم‌نوا با اجماع سلفی مبنی بر وجوب پوشاندن وجه و کفین توسط زنان، در یک برنامۀ ‏سینمایی به عنوان «نساء بلا ظلّ» این حکم را کنار نهاد، موجی از نقدها و حمله‌های فکری را متوجۀ خود کرد. البته او در پی ‏فشارهای مختلف و به ویژه اتصال مفتی اعظم سعودی شیخ عبدالعزیز آل الشیخ، وزیر شؤون اسلامی و برخی دیگر از بزرگان ‏وهابی، در نوشته‌ای توضیحی از این حکم عدول کرد و مخاطب آن فیلم را زنان غرب معرفی کرد. در مجموع، این فتوا و دیگر ‏مواضع او مانند موضع او دربارۀ رانندگی زنان مشکل‌آفرین بود و برای او گران تمام شد و به این مسأله انجامید که او سرانجام ‏پس از ربع قرن فعالیت‌های تبلیغی با سرودن قصیده‌ای انتقادی، در روزنامۀ مدینه روش سکوت و انزوا را اختیار کرد. این ‏قصیده از رنج‌های طولانی او از صفای ایام گذشته و کدورت ایام فعلی، حکایت دارد. بخشی از این فعالیت‌های او چهرۀ او را ‏در میان علما مخدوش کرد و بخشی از آنها، به ویژه حاضر شدن او در چهرۀ مناظرۀ محققانه با افراد آشتی‌ناپذیر تروریست، ‏جایگاه مردمی او را تضعیف کرد.‏ 

زمینه‌شناسی تکوین جریان نوسلفی

به رغم آن‌که، اندیشۀ وهابیت مهم‌ترین زمینۀ تکفیر در میان مسلمانان را در دو سدۀ اخیر فراهم آورده است، می‌توان گفت ‏وهابیت دولتی ـ در فضای نوین جهانی و به ویژه در دوران مبارزه با تروریسم به رهبری امریکا که پیکان آن متوجۀ جریان‌های ‏عمدتاً تکفیری وهابی مانند القاعده است ـ نسبت به وهابیت نوسلفی، از خشونت‌گرایی كمتری برخوردارند. چه آن‌که، افراط ‏در تکفیرگرایی خشونت‌آمیز در تعارض با سیاست‌های خارجی و داخلی عربستان در دوران حاضر می‌باشد و امنیت این کشور ‏را نیز دستخوش آسیب‌پذیری جدّی نموده است.‏

مهم‌ترین موضع‌گیری وهابیت دولتی عربستان دربارۀ تكفیر را می‌توان به سندی دانست كه از جانب هیأت كبار علمای ‏عربستان در دوران ریاست بن باز در ۱۴۱۹ه‍. ق، صادر شده است.‏ ‏ بر این اساس، دولت عربستان كه از بحران تروریسم و ‏گرایش‌های تكفیری رنج می‌برد، تلاش‌های گوناگونی را در مقابل این پدیده سامان داده است و این بیانیه از برترین نهاد ‏مذهبی، از اهمیت فوق العاده‌ای برخورد ار است.‏ یكی از این موارد، تشكیل جلسه‌ای میان مسؤولان دولتی و برخی از علمای سلفی و نوسلفی پس از بازگشت برخی جوانان ‏زندانی در گوانتانامو بود. این جلسه در منزل شیخ صالح بن عبدالعزیز بن محمد آل الشیخ وزیر پیشین وزارت شؤون الإسلامیۀ ‏والأوقاف والدعوۀ‎ ‎والإرشاد، به ابتكار او و امیر محمد بن نایف بن عبدالعزیز مساعد وزیر‎ ‎الداخلیۀ للشؤون الأمنیۀ تشكیل شد. ‏در این جلسه، شیخ صالح بن حمید (رئیس مجلس شورا)، شیخ‎ ‎سعد بن ناصر الشثری (عضو هیأت كبار العلما) و شیخ یوسف ‏الغفیص (عضو هیأت كبار العلما)، شیخ دكتر عبدالله اللحیدان نمایندۀ وزارت شؤون اسلامی، شیخ دكتر سلیمان العوده و شیخ ‏عائض القرنی و شیخ‎ ‎محمد العریفی و شیخ ناصر العمر و استاد دكتر سعود الفنیسان و دكتر فالح‎ ‎الصغیر، و…، حضور داشتند.‏

در این جلسه، از بازگشت جوانانی كه در زندان گوانتانامو به سر می‌بردند و در آنجا برای زندگی در شرایط عادی و گذر از ‏گرایش‌های تكفیری و تروریستی تعلیم می‌دیدند، سخن به میان آمد. چنان‌كه، لزوم توسعۀ فعالیت علما و همكاری آنان در ‏كمیته‌های نصیحت (وابسته به وزارت كشور) برای مقابله با اندیشه‌های گمراه‌گر تكفیری و تروریستی به عنوان بحثی اجماعی ‏مورد تأكید قرار گرفت. این جلسه در جهت همفكری مسؤولین، علمای وهابی و علمای نوسلفی تشكیل شده و موفقیت‌آمیز ‏اعلام شد و حاضران خواستار تشكیل دوبارۀ آن شدند. چنان‌كه، در آن این مطلب مورد اشاره قرار گرفت كه برخی كشورهایی ‏اروپایی مانند سوئد از موفقیت عربستان در برنامه‌های ضد تروریسم، ابراز خوشنودی كرده‌اند.‏

جمع‌بندی

شاید بتوان گفت تا حدودی مواضع نوسلفی میان مواضع محافظه‌کارانۀ وهابیت سنتی و مبارزه‌گرایی القاعده در ‏نوسان است. آنچه مطالعۀ جریان‌های وهابی نشان می‌دهد این است که اطاعت مطلق از حاکم سعودی نمی‌تواند ‏برای همۀ وهابی‌ها و در همۀ شرایط جذابیت داشته باشد. چه آن‌که، از جهت اعتقادی زمینه‌های فراوانی برای ‏تضعیف اقتدارگرایی حاکم وهابی در اندیشۀ همۀ مسلمانان و از جمله وهابیان وجود دارد. بر این اساس، برخی ‏شرایط سیاسی این ظرفیت اعتقادی را مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد. ‏

از سوی دیگر، نمی‌توان به جریان‌های سنتی یا نوظهور وهابی به صورت مطلق نگریست. چنان‌که، در میان جریان نوسلفی ‏برخی مانند سفر الحوالی و عائض القرنی از تحمل بیشتری نسبت به کسی مانند ناصر العمر در برابر تشیع برخوردارند. چنان‌که، ‏گرایش آنان به نوعی از دموکراسی روشی بیش از وهابیت سنتی است.